دوستی |
هفت دلیل خیانت زنان
خیانتهای زنانه عوامل مختلفی دارد که میتوان به آنها اشاره کرد: 1- عدم یک رابطه گرم و صمیمانه با همسر 2- گذشته بیبندوبار زن 3- احساس تنهایی کردن 4- عوامل فردی و اختلالات شخصیتی زنان 5- دوران مجردی محدود 6- مشکلات اقتصادی 7- تنوع طلبی [ دوشنبه 91/5/23 ] [ 10:4 صبح ] [ mohsen ]
[ نظر ]
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا گفتمش تصویری از لیلی ومجنون رابکش گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن گفتمش رنج و فراق و درد گشته حاصلم، [ پنج شنبه 91/5/19 ] [ 12:17 عصر ] [ mohsen ]
[ نظر ]
ای مولود خجسته رمضان! ای بدر تمام ماه خدا! تو تنهاترین فرزند رمضانی و آسمان، در پیشگاه کرم و بخشش تو، با این همه ابرهای باران زایش، گمشده ای غریب بیش نیست. رسول رحمت، تو را بر شانه های خویش سوار می کرد و بر تو مباهات مینمود. تو ادامه محمد (ص) و کرانه علی (ع) هستی. تو امام مایی و ما مُرید و دلداده تو. [ شنبه 91/5/14 ] [ 10:27 صبح ] [ mohsen ]
[ نظر ]
قدر این بدن سالمت رابدان که خدا بهت داده و شکرگزار باش [ چهارشنبه 91/5/11 ] [ 10:23 صبح ] [ mohsen ]
[ نظر ]
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:
1ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم نیستند. عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. 2ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هم نیستند. مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهشان یکی است. 3ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نیستند هم هستند. آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم. 4ـ آنانی که وقتی هستند، نیستند و وقتی که نیستند هستند. شگفتانگیزترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم، باز میشناسیم، می فهمیم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان میآید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد. [ چهارشنبه 91/5/11 ] [ 9:58 صبح ] [ mohsen ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |