سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستی
 
قالب وبلاگ

 

 

ضمن تسلیت به مناسبت  ماه محرم؛ ماه حزن و عزای اهلبیت(ع) در سوگ شهادت امام حسین(ع) و اولاد و اصحابش؛ سه مطلب را تقدیم می‌‌کنم:

امام حسین + ‌شهادت امام حسین

  • چرا ماه محرم، ماه عزای اهل بیت(ع) است؟
  • حدیث بسیار مهم ریّان بن شبیب از امام رضا(ع) در روز اول محرم
  • شعری سوزناک در سوگ اباعبدالله الحسین(ع)

 

امام حسین + ‌شهادت امام حسین

چرا ماه محرم ماه عزای اهل بیت(ع) است؟ 

 

 

یکی از سؤالاتی که ممکن است برای شما پیش آمده باشد یا شنیده باشید این است که چرا با اینکه پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و سایر معصومین هم شهید شدند، اما امام حسین(ع) به این درجه رسید؟ و چرا تمام انبیاء و اوصیاء برای او گریه کردند؟ و چرا ماه محرم ماه عزای اهلبیت اعلام شد؟ و چرا در عزای امام حسین(ع) آسمان خون گریست و زیر هر سنگ که نگاه کردند خون دیدند؟

امام صادق(ع) جواب این سؤال را در ضمن روایتی بیان فرموده‌‌اند.

شخصی به نام عبدالله بن فضل هاشمی از امام صادق(علیه السلام) سوال کرد: یابن رسول الله! چرا روز مصیبت شما روز عاشورا و ماه محرم است؟

چرا شما می‌‌فرمایید این روز روز مصیبت است؟[در زیارت عاشورا آمده «أعظم المصیبة»] چرا روز عاشورا أعظم المصیبة است؟ با اینکه پیغمبر، حضرت زهرا، امیرالمؤمنین و امام حسن(صلوات الله علیهم)، قبل از امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسیدند؟

امام صادق(علیه السلام) فرمودند:

وقتی که هر یک از این ذوات مقدسه از دنیا رفتند، آن دیگری باقی بود.

امام(ع) فرمودند: شما می‌‌دانید که این پنج نفر، اصحاب کساء هستند(همان واقعه معروف معروف کساء). خصوصیت اصحاب کساء این است که گرامی‌‌ترین افراد نزد خدا هستند واین اصحاب؛ علت خلقت ماسوی الله(همه چیز جز خدا) هستند.

در حدیث کساء خوانده‌‌ایم خدا می‌فرماید: «إنّی مَا خَلَقتُ سَمَاءً مَبنِیَّة وَ لا أرضَاً مَدحِیَّة»؛ نه آسمانی را بنا کردم و نه زمینی را پهن کردم مگر به واسطه فیض وجود اینها.

پس این پنج ذات مقدس، علت ایجاد و خلقت هستند.

بعد امام(علیه السلام) می‌‌فرماید: وقتی که پیغمبر(ص) از دنیا رفت، آن چهار نفر از اهل کساء در قید حیات بودند، تسلی بخش مردم بودند. ملجأ و پناه مردم بودند.

وقتی که حضرت زهرا(سلام الله علیها) به شهادت رسیدند، سه نفر باقیمانده تسلی بخش مردم بودند.

وقتی امیرالمؤمنین(ع) شهید شد، وجود نازنین امام حسن و حسین(علیهما السلام) تسلی بخش مردم بودند.

و اما زمانی که حضرت امام حسن(ع) به شهادت رسید، ثقل خلقت، وجود نازنین حضرت سیدالشهدا(ع) بود. یک نفر از اهل کساء باقی ماند.

اما زمانی که «فَلَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ(ع) لَمْ یَکُنْ بَقِیَ مِنْ أَهْلِ الْکِسَاءِ أَحَدٌ لِلنَّاس‏»؛ اما زمانی که وجود نازنین حضرت سیدالشهدا(ع) به شهادت رسید، از اصحاب کساء کسی برای مردم باقی نماند.

یعنی امام صادق(علیه السلام) تمام خلقت را برمی گرداند به اصحاب کساء و ثقل اصحاب کساء؛ آخرین نفر و حضرت سیدالشهدا(ع) هستند.

«فَکَانَ ذَهَابُهُ کَذَهَابِ جَمِیعِهِمْ کَمَا کَانَ بَقَاؤُهُ کَبَقَاءِ جَمِیعِهِم‏»؛ پس رفتن حسین بن علی(علیه السلام) مثل این است که همه‌‌ی آنها رفتند. همانطور که باقی ماندن امام حسین(علیه السلام) مثل بقای همه‌‌ی آن چهار نفر بود. «فَلِذَلِکَ صَارَ یَوْمُهُ أَعْظَمَ مُصِیبَة»؛

پس از این جهت ماه محرم؛ ماه عزای اهل بیت است و روز عاشورا؛ «أعظم المصائب» برای اهل بیت است.

امام حسین + ‌شهادت امام حسین

کلام امام رضا(ع) در مورد شهادت امام حسین(ع) و تذکر چند مطلب مهم

عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا(ع) فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ.

فَقَالَ لِی یَا ابْنَ شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ؟ فَقُلْتُ لَا.

فَقَالَ: إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا(ع) رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‏. فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ لِزَکَرِیَّا(ع).

ثُمَّ قَالَ: یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ فِیمَا مَضَى یُحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِیِّهَا(ص) لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیَّتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللهُ لَهُمْ ذَلِکَ أَبَداً.

یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع) فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَوَجَدُوهُ قَدْ قُتِلَ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ یَقُومَ الْقَائِمُ فَیَکُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْنِ.

یَا ابْنَ شَبِیبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ(ع) أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ جَدِّی(ص) مَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ.

یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ(ع) حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً.

یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ(ع).

یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ وَ آلِهِ(ص) فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ.

یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ(ع) فَقُلْ مَتَى مَا ذَکَرْتَهُ «یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»

یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا، فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَة»؛(أمالی الصدوق:130)

رَیَّان بن شبیب می‌‌گوید:

روز اول ماه محرم خدمت حضرت رضا(ع) رسیدم. بمن فرمود: اى پسر شبیب روزه‌‌‏اى؟ گفتم: نه.

فرمود: امروز روزیست که حضرت زکریا به درگاه پروردگارش دعا کرد و گفت پروردگارا از پیش خود نژاد پاکى به من هدیه کن، زیرا تو شنواى دعائى. خدا دعایش را اجابت کرد و به فرشتگان دستور داد ندا کردند زکریا را که در محراب ایستاده بود که خدا تو را به یحیى بشارت می‌‌دهد. هر که این روز را روزه بدارد و سپس دعا به درگاه خدا کند، خدا مستجاب کند، چنان که براى زکریا مستجاب کرد.

سپس فرمود: اى پسر شبیب! به راستى محرم همان ماهى است که مردم زمان جاهلیت در زمان گذشته ظلم‏ و قتال را بخاطر احترامش در آن حرام مى‏‌‌دانستند و این امت، نه حرمت این ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیغمبرش را، در این ماه ذریه او را کشتند و زنانش را اسیر کردند و اموالش را غارت کردند. خدا هرگز این گناه آنها را نیامرزد.

اى پسر شبیب! اگر خواستی براى چیزى گریه کنی، براى حسین(ع) گریه کن، که همانند گوسفند سرش را بریدند و هیجده نفر از خاندانش با او کشته شد، افرادی که روى زمین مانندى نداشتند و آسمانهاى هفت‏گانه و زمین براى کشته شدنش گریستند و چهار هزار فرشته براى یاریش بزمین آمدند و دیدند کشته شده و بر سر قبرش ژولیده و خاک آلود باشند، تا قائم(ع) ظهور کند و یاریش کند و شعار آنها «یا لثارات الحسین» است.

اى پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدش(ع) برایم نقل کرد: که چون جدم حسین(ع) کشته شد، آسمان خون و خاک سرخ بارید.

اى پسر شبیب! اگر بر حسین گریه کنى تا اشک بر گونه‏‌‌هایت روان شود، خداوند متعال هر گناهى کردى بیامرزد، کوچک یا بزرگ، کم یا زیاد.

اى پسر شبیب! اگر می‌‌خواهى خدا را در حالی ملاقات کنی که گناهى نداشته باشى، حسین(ع) را زیارت کن.

اى پسر شبیب! اگر می‌‌خواهى در غرفه‏‌‌هاى بهشتی با پیغمبر(ص) ساکن شوى، بر قاتلان حسین(ع) لعنت کن.

اى پسر شبیب! اگر می‌‌خواهى ثواب اصحاب و شهدای کربلا را دریابى، هر وقت یاد آنها افتادى بگو: «یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما»؛ کاش با آنها بودم و به فوز عظیمى مى‏رسیدم.

اى پسر شبیب! اگر می‌‌خواهى با ما در درجات والای بهشت باشى، در غم و اندوه ما محزون باش و در شادى ما شاد باش، و همراه با ولایت ما باش، که اگر شخصی سنگى را دوست بدارد، خداوند روز قیامت با آن‏ محشورش می‌‌کند.

نتیجه روایت:

گریه بر امام حسین(ع) <<<< آمرزش گناهان

زیارت امام حسین(ع) <<<<  ملاقات خدا در حال پاکی از تمام گناهان

لعنت بر قاتلان امام حسین(ع) <<<< همنشینی با پیامبر خدا(ص) در بهشت

ذکر «یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیما» <<<< ثواب شهدای کربلا

ولایت اهلبیت وهمفکر بودن با اهلبیت(ع) <<<< همنشینی با اهلبیت(ع) در بهشت

امام حسین + ‌شهادت امام حسین

شعری زیبا در سوگ اباعبدالله الحسین(ع)

در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین *** در هر عزای دل شکنی فَابکِ لِلحُسَین

در خیمه‌ی مراثی و اندوه اهل بیت *** قبل از شروع هر سخنی فَابکِ لِلحُسَین

در مکتب ارادت ابن شبیب ها *** هم ناله با أبا الحسنی فَابکِ لِلحُسَین

إن کُنتَ باکیاً لِمُصابٍ کَالأنبیاء *** فِی الإبتلاءِ و الحَزن ِ فَابکِ لِلحُسَین

شب های جمعه مثل ملائک میان عرش *** با بوی سیب پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین

در تند باد حادثه ای گر کبود شد *** بال نحیف یاسمنی فَابکِ لِلحُسَین

دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی *** طفلی و لب به هم زدنی! فَابکِ لِلحُسَین

لب تشنه جان سپرد اگر عاشقی غریب *** یا روی خاک ماند تنی فَابکِ لِلحُسَین

گرم طواف، نیزه و شمشیر و تیرها *** دور شهید بی کفنی فَابکِ لِلحُسَین

در لحظه‌ی تلاوت قرآن که دیده است؟ *** غرق به خون شود دهنی فَابکِ لِلحُسَین

با نعل تازه جای دگر غیر کربلا *** تشییع شد مگر بدنی؟ فَابکِ لِلحُسَین

رحمی نکرده اند در آن غارت غریب *** حتی به کهنه پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین

شب های جمعه دور و بر قتلگاه عشق *** با ناله‌ی کبود زنی فَابکِ لِلحُسَین

برگرفته از هیئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله علیها


[ دوشنبه 92/8/20 ] [ 11:32 صبح ] [ mohsen ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 243744

تصویر ثابت