دوستی |
عاشورای حسینی قریب 1400 سال پیش برای زنده نگه داشتن اسلام، برپایی نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فی سبیل الله و مبارزه بین حق و باطل پیش آمد. واقعه عاشورا زمانی رخ داد که سبک زندگی اسلامی، رو به فراموشی بود.
امام خمینی (ره) فرمودند «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین انقلاب قرن بیستم، تنها یک تحول سیاسی و تغییر نظام حکومتی نبود، بلکه تحولی اساسی در ابعاد مختلف سبک زندگی ایرانیان بوده است. انقلابی که با فرهنگ عاشورایی آغاز شده و همچنان با زنده نگه داشتن نام عاشورا و فرهنگ متعالی آن، پابرجا و مقتدر خواهد ماند. عاشورای حسینی قریب 1400 سال پیش برای زنده نگه داشتن اسلام، برپایی نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فی سبیل الله و مبارزه بین حق و باطل پیش آمد. عاشورا بعد از انقلاب الهی و وحدانی حضرت محمد (ص) در عربستان، درست زمانی که سبک زندگی مردم از شاخصههای اصلی اسلام به سوی تجمل، مادی گرایی، قدرت طلبی ... پیش میرفت رخ داد تا همیشه تاریخ، پیروان دین مبین اسلام برای شناخت حق از باطل، انتخاب نوع و سبک زندگی، درک مفاهیمی چون ایثار، صبر، روایتگری، الگویی بی بدیل و فرا زمانی داشته باشند. اگر عاشورا را صرفاً یک رخداد نپنداریم و به آن به صورت یک فرهنگ متعالی نگاه کنیم، خواهیم دید که از عمق وجود این فرهنگ میتوانیم به «سبک زندگی عاشورایی» برسیم؛ سبکی که در آن شاخصههایی چون شناخت حق از باطل، ارجح کردن مرگ با عزت، بر زندگی با خفت، زیر بار حرف ناحق نرفتن، ایثار، بصیرت، حجاب و عفاف، اطاعت از ولایت و ولایتمداری و تسلیم بودن در برابر خواست خدا، جوانمردی و اخلاص دیده میشود. اکنون هم اگر از دریچهای دیگر به دنیای امروزی برگردیم و انقلاب اسلامی را در قرن بیستم، بزرگترین انقلاب وحدانی برگرفته از فرهنگ عاشورایی بدانیم، متوجه این مطلب خواهیم شد که چه بخواهیم و چه نخواهیم، سبک زندگی و نوع نگاه مردم با دوران اولیه انقلاب و شاخصههای یک جامعه اسلامی، فاصلهها گرفته است و باید بار دیگر، عاشورایی عمل کنیم تا بتوانیم ویژگیهای یک کشور انقلابی با مردمی مسلمان را احیا کنیم. الف) تجمل گراییدر زندگی روزمره ما، تجمل گرایی و مادینگری در مفاهیمی چون اسراف، چشم و همچشمی، بیبند و باری، مبارزه با امر به معروف و نهی از منکر، نادیده گرفتن ارزشهای معنوی بر ارزشهای ظاهری و متأسفانه در برخی از مواقع، دینگریزی دیده میشود. این موارد حتی در مناسک و مراسم معنوی و مذهبی ما رخ مینماید. یکی از این مراسم که در آن بریز و بپاشهای بی حد و اندازه دیده میشود، دهههای عزای حسینی است. گواه این مدعا را میتوانیم در دهه اول که شور و انگیزهها برای برپایی هیئتها و پذیرایی از هیئتیان بیشتر است دید. از اسراف که بگذریم، تغییرات غیر اسلامی در نوع پوشش و آرایش بانوان و تغییرات شگرف و بدعتهای عجیب در مراسم و نوحههای حسینی، نمود بارزی دارد. متأسفانه هفتههای تقویم را غافل از ویژگیهای فرهنگ عاشورایی میگذرانیم و در دهه محرم، آگاهانه آن را نادیده میگیریم. ده روز اول ماه محرم اگر در خیابانها تردد کنید، گاهاً در هر گذر، شاهد دور ریخته شدن انواع غذاها هستیم. ب) مادی گرایی و دنیاطلبیدر معابر و خیابانها، عبور و مرور مردمانی را به نظاره مینشینیم که بهترین و شیکترین البسهها را بر تن دارند و گویی که برای جلوهگری و نه برای عزاداری به خیابانها آمدهاند و روزهای قبل از ماه محرم را به خرید انواع شالها و لیاسهای عزا پرداختهاند و تمام اینها، نماد اسراف و تجملگرایی است. غافل از اینکه حسین بن علی (ع)، در میدان مبارزهای که اینک ما سالیان سال است یاد و خاطره آن را پاس میداریم، با چه نگاه متعالی، لباس جنگ برتن کرد و برای حفظ ماندن از دست درازی نامردمان، کهنهترین البسهها را بر تن کرد! آری؛ صاحب این عزاداری و خانههای عزا، حتی کفن نداشت و ما در مراسمش به مهمانی جلوهها میرویم! پ) رنگ باختن حیا و حجاب در جامعه، حتی در عزای حسین (ع)!حضور نامتعارف بانوان بد حجاب در مراسم عزای حسینی در خیابانها دیگر جای اعتراض ندارد که باید چون معضلی آسیبشناسی شود. جایی که بانوی حاضر در کربلا هنگام خروج از خانه، در حیطه غیرت برادرانش، خیابانها را طی میکرد؛ چه محلی از اعراب دارد که اکنون مدعیان زینبمدار کسانی که در عزای او شریک و بر مصیبتش اشک میریزند، با بدعتی عجیب در نوع پوشش و آرایشهای مخصوص عزا، قدم در خیابان میگذارند.
آیا آقای ما مهدی موعود (عج) بر مصیبت عمه بزرگوارش اشک نمیریزد؟ این حجاب فاطمی است که برخی از بانوان ما در عزای حسینی دارند!؟ یا عزت و شرافت زینبی است که آنها را اینگونه در خیابانها در کنار صف عزاداران عاشورا چنان قرار میدهد که خواه و ناخواه عرصه گناه و معصیت را برای مردان فراهم میکنند؟ آیا زینب (س) در عزای برادرش، محفلهای عزاداری و ذکر مصیبت در خانهها برپا نکرد!؟ بد حجابی، آرایش، حضور در خیابانها در شلوغترین روزها و ... بدعتی است که نمیتوان گفت به تازگی، بلکه باید عنوان کرد چند دههای است که در مراسم عزاداریها دیده میشود. ج) گم شدن مصادیق حق و گرفتن جانب ناحق!متأسفانه در این ایام برای رسیدن به آنچه میخواهیم در برپایی بینظیر هیئت، چه حقهایی که ناحق نمیکنیم و چه حرفهایی که میزنیم و چه بدعتهایی که ایجاد میکنیم؛ در حالی که امام حسین (علیهالسلام) قیام کرد تا حق، ناحق نشود. گویی فراموش میکنیم که عاشورا، تابلوی بینظیر محبت بود و بس. در واقع، عاشورا تبلور سبک زندگی محبتمحورانه نسبت به اطرافیان و نزدیکان بوده است که نمادهای آن را میتوانیم در احترام به بزرگتر و پیشی نگرفتن اصحاب و اهل بیت از امام (ع) اشاره کرد؛ اما متأسفانه برای بزرگداشت مقامی که مهر و محبت و انساندوستی، سر لوحه رفتار و گذشت اخلاق کریم خاندانش بود، چه دلها که میشکنیم و چه حرمتها که ندیده میگیریم. چ) کم توجهی به نماز جماعت و اقامه اول وقت نمازکمی از محرم فاصله بگیریم، چه سخت است که بگوییم: در جامعه اسلامی، گاهی فراموش میکنیم که هدف از خلقت انسان، ذکر پروردگار و عبادت او بوده است. تمام کارها را انجام میدهیم و با خیالی راحت، به نماز و عبادت می بپردازیم؛ اما فرهنگ عاشورایی به ما یاد میدهد در میدان مبارزه، آنجا که برای زنده ماندن میجنگی، به همه چیز بگو «اول نماز، بعد کار»؛ که خوشبختانه نماز ظهر عاشورا، تداعی کننده این فرهنگ است که باید گسترش یابد. اگر «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را قلباً قبول داریم، باید این نمازهای ظهر عاشورا را به تمام نمازهای یومیه تعمیم داده و هر روز، نمازی عاشورایی برپا کنیم. ح) احترام به بزرگتر و رعایت حال کوچکتراحترام به اعضای خانواده، مخصوصاً کوچکترها و دختران خانواده، حفظ شأن و مرتبت بانوان را در هیاهوی عاشورای حسینی میتوان به بهترین صورت ممکن دید. این در حالی است که در خانوادههای ما، هنوز در لحظههای خاص، برای کودکان نه تنها محلی از احترام قائل نمیشویم که حتی با برخوردهای نادرست، در نهادشان تأثیرات منفی را باقی میگذاریم. خ) سهمبندی برای ایثار، ایثارگران شناسنامهدارایثار برایمان مفهومی است که فقط در خصوص برخی از افراد، به فعل تبدیل میشود و گاهاً با نگاهی متفاوت به ایثارگران مینگریم، گویی آنها تافتهای جدا بافته هستند و ما فاقد ملزومات لازم برای رسیدن به آن بزرگوارانیم. در حالی که ایثار و فداکاری در فرهنگ عاشورایی، حد و مرزی ندارد و سن و سال مشخص و آیین و مذهب خاصی را در بر نمیگیرد. نوزاد شش ماه به آن اندازه ایثار را معنی میکند که حبیب ابن مظاهر و اولاد امام حسین (ع)، تبلوری از ایثار را به نمایش میگذارند که سایر لشکر خوبان؛ و در این میان، فقط در یک مورد رقابت دارند، آن هم تقدم بر ایثار است که این خود، نکتهای ناب به شمار میآید؛ چرا که ایثار یعنی دیگران را بر خود ارجح داشتند و درپارادوکسی زیبا، در ایثارگری، نقض این قانون، مفهوم دیگری دارد! د) کمطاقتی و گردنکشی برای خدا صبر بر مصیبت را حضرت زینب(س) به زیباترین صورت ممکن معنا بخشید. صبر یعنی آنچه از سمت خدا میآید، آنقدر زیبا باشد و چشم نواز است که جای هیچ بحثی را باقی نمیگذارد. اما متأسفانه ما با وجود اسوههای حسنهای چون زینب کبری (س) در بیشتر مواقع، برای خدا جای بندگی، گردنکشی میکنیم و حتی در عبادت و خواستن حاجت، رعایت ادب را نگه نمیداریم.
م) کاروان حسینی، نخستین مدرسان روضهخوان و مرثیه ساز واقعه عاشورازینب (سلامالله) در کنار صبر، روایتگری را به احسنترین صورت ممکن به ما آموخت تا بدانیم در یادآوری و مرور واقعه عاشورا و واقعههای برگرفته از فرهنگ عاشورایی، چگونه عمل کنیم و چگونه قهرمانان عرصه دفاع از حق را معرفی کنیم؛ کاری که مداحان و ذاکرین اهل بیت باید بیاموزند. ن) فرهنگ نامه عاشورا، صفحات پایانی نداردو از فرهنگ عاشورا هر چه بگوییم کم است و هر چه بنگاریم باز کلمات قاصرند؛ به هر حال امام حسین (ع) اسوه کامل و الگوهای همهجانبه برای زندگی فردی، اجتماعی و روشهای اخلاقی، عبادی-سیاسی امت اسلامی است و در این زمانه که نیاز به بازسازی ایمانی و فرهنگی داریم، توجه به ابعاد مختلف وجودی این امام همام، ضروری به نظر میرسد. اگر به جایی برسیم که چون امام سوم شیعیان، زندگی کردنمان برای رضای خدا باشد، میتوانیم بگوییم که خواست پیر فرزانه انقلاب را در زنده نگه داشتن اسلام با محرم و صفر، برآورده کردهایم؛ چرا که سبک زندگی عاشورایی، الگو و معیاری برای رسیدن به سبک زندگی اسلامی است. عاشورای حسینی قریب 1400 سال پیش برای زنده نگه داشتن اسلام، برپایی نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فی سبیل الله و مبارزه بین حق و باطل پیش آمد. واقعه عاشورا زمانی رخ داد که سبک زندگی اسلامی، رو به فراموشی بود.
امام خمینی (ره) فرمودند «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است». انقلاب اسلامی به عنوان بزرگترین انقلاب قرن بیستم، تنها یک تحول سیاسی و تغییر نظام حکومتی نبود، بلکه تحولی اساسی در ابعاد مختلف سبک زندگی ایرانیان بوده است. انقلابی که با فرهنگ عاشورایی آغاز شده و همچنان با زنده نگه داشتن نام عاشورا و فرهنگ متعالی آن، پابرجا و مقتدر خواهد ماند. عاشورای حسینی قریب 1400 سال پیش برای زنده نگه داشتن اسلام، برپایی نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد فی سبیل الله و مبارزه بین حق و باطل پیش آمد. عاشورا بعد از انقلاب الهی و وحدانی حضرت محمد (ص) در عربستان، درست زمانی که سبک زندگی مردم از شاخصههای اصلی اسلام به سوی تجمل، مادی گرایی، قدرت طلبی ... پیش میرفت رخ داد تا همیشه تاریخ، پیروان دین مبین اسلام برای شناخت حق از باطل، انتخاب نوع و سبک زندگی، درک مفاهیمی چون ایثار، صبر، روایتگری، الگویی بی بدیل و فرا زمانی داشته باشند. اگر عاشورا را صرفاً یک رخداد نپنداریم و به آن به صورت یک فرهنگ متعالی نگاه کنیم، خواهیم دید که از عمق وجود این فرهنگ میتوانیم به «سبک زندگی عاشورایی» برسیم؛ سبکی که در آن شاخصههایی چون شناخت حق از باطل، ارجح کردن مرگ با عزت، بر زندگی با خفت، زیر بار حرف ناحق نرفتن، ایثار، بصیرت، حجاب و عفاف، اطاعت از ولایت و ولایتمداری و تسلیم بودن در برابر خواست خدا، جوانمردی و اخلاص دیده میشود. اکنون هم اگر از دریچهای دیگر به دنیای امروزی برگردیم و انقلاب اسلامی را در قرن بیستم، بزرگترین انقلاب وحدانی برگرفته از فرهنگ عاشورایی بدانیم، متوجه این مطلب خواهیم شد که چه بخواهیم و چه نخواهیم، سبک زندگی و نوع نگاه مردم با دوران اولیه انقلاب و شاخصههای یک جامعه اسلامی، فاصلهها گرفته است و باید بار دیگر، عاشورایی عمل کنیم تا بتوانیم ویژگیهای یک کشور انقلابی با مردمی مسلمان را احیا کنیم. الف) تجمل گراییدر زندگی روزمره ما، تجمل گرایی و مادینگری در مفاهیمی چون اسراف، چشم و همچشمی، بیبند و باری، مبارزه با امر به معروف و نهی از منکر، نادیده گرفتن ارزشهای معنوی بر ارزشهای ظاهری و متأسفانه در برخی از مواقع، دینگریزی دیده میشود. این موارد حتی در مناسک و مراسم معنوی و مذهبی ما رخ مینماید. یکی از این مراسم که در آن بریز و بپاشهای بی حد و اندازه دیده میشود، دهههای عزای حسینی است. گواه این مدعا را میتوانیم در دهه اول که شور و انگیزهها برای برپایی هیئتها و پذیرایی از هیئتیان بیشتر است دید. از اسراف که بگذریم، تغییرات غیر اسلامی در نوع پوشش و آرایش بانوان و تغییرات شگرف و بدعتهای عجیب در مراسم و نوحههای حسینی، نمود بارزی دارد. متأسفانه هفتههای تقویم را غافل از ویژگیهای فرهنگ عاشورایی میگذرانیم و در دهه محرم، آگاهانه آن را نادیده میگیریم. ده روز اول ماه محرم اگر در خیابانها تردد کنید، گاهاً در هر گذر، شاهد دور ریخته شدن انواع غذاها هستیم. ب) مادی گرایی و دنیاطلبیدر معابر و خیابانها، عبور و مرور مردمانی را به نظاره مینشینیم که بهترین و شیکترین البسهها را بر تن دارند و گویی که برای جلوهگری و نه برای عزاداری به خیابانها آمدهاند و روزهای قبل از ماه محرم را به خرید انواع شالها و لیاسهای عزا پرداختهاند و تمام اینها، نماد اسراف و تجملگرایی است. غافل از اینکه حسین بن علی (ع)، در میدان مبارزهای که اینک ما سالیان سال است یاد و خاطره آن را پاس میداریم، با چه نگاه متعالی، لباس جنگ برتن کرد و برای حفظ ماندن از دست درازی نامردمان، کهنهترین البسهها را بر تن کرد! آری؛ صاحب این عزاداری و خانههای عزا، حتی کفن نداشت و ما در مراسمش به مهمانی جلوهها میرویم! پ) رنگ باختن حیا و حجاب در جامعه، حتی در عزای حسین (ع)!حضور نامتعارف بانوان بد حجاب در مراسم عزای حسینی در خیابانها دیگر جای اعتراض ندارد که باید چون معضلی آسیبشناسی شود. جایی که بانوی حاضر در کربلا هنگام خروج از خانه، در حیطه غیرت برادرانش، خیابانها را طی میکرد؛ چه محلی از اعراب دارد که اکنون مدعیان زینبمدار کسانی که در عزای او شریک و بر مصیبتش اشک میریزند، با بدعتی عجیب در نوع پوشش و آرایشهای مخصوص عزا، قدم در خیابان میگذارند.
آیا آقای ما مهدی موعود (عج) بر مصیبت عمه بزرگوارش اشک نمیریزد؟ این حجاب فاطمی است که برخی از بانوان ما در عزای حسینی دارند!؟ یا عزت و شرافت زینبی است که آنها را اینگونه در خیابانها در کنار صف عزاداران عاشورا چنان قرار میدهد که خواه و ناخواه عرصه گناه و معصیت را برای مردان فراهم میکنند؟ آیا زینب (س) در عزای برادرش، محفلهای عزاداری و ذکر مصیبت در خانهها برپا نکرد!؟ بد حجابی، آرایش، حضور در خیابانها در شلوغترین روزها و ... بدعتی است که نمیتوان گفت به تازگی، بلکه باید عنوان کرد چند دههای است که در مراسم عزاداریها دیده میشود. ج) گم شدن مصادیق حق و گرفتن جانب ناحق!متأسفانه در این ایام برای رسیدن به آنچه میخواهیم در برپایی بینظیر هیئت، چه حقهایی که ناحق نمیکنیم و چه حرفهایی که میزنیم و چه بدعتهایی که ایجاد میکنیم؛ در حالی که امام حسین (علیهالسلام) قیام کرد تا حق، ناحق نشود. گویی فراموش میکنیم که عاشورا، تابلوی بینظیر محبت بود و بس. در واقع، عاشورا تبلور سبک زندگی محبتمحورانه نسبت به اطرافیان و نزدیکان بوده است که نمادهای آن را میتوانیم در احترام به بزرگتر و پیشی نگرفتن اصحاب و اهل بیت از امام (ع) اشاره کرد؛ اما متأسفانه برای بزرگداشت مقامی که مهر و محبت و انساندوستی، سر لوحه رفتار و گذشت اخلاق کریم خاندانش بود، چه دلها که میشکنیم و چه حرمتها که ندیده میگیریم. چ) کم توجهی به نماز جماعت و اقامه اول وقت نمازکمی از محرم فاصله بگیریم، چه سخت است که بگوییم: در جامعه اسلامی، گاهی فراموش میکنیم که هدف از خلقت انسان، ذکر پروردگار و عبادت او بوده است. تمام کارها را انجام میدهیم و با خیالی راحت، به نماز و عبادت می بپردازیم؛ اما فرهنگ عاشورایی به ما یاد میدهد در میدان مبارزه، آنجا که برای زنده ماندن میجنگی، به همه چیز بگو «اول نماز، بعد کار»؛ که خوشبختانه نماز ظهر عاشورا، تداعی کننده این فرهنگ است که باید گسترش یابد. اگر «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» را قلباً قبول داریم، باید این نمازهای ظهر عاشورا را به تمام نمازهای یومیه تعمیم داده و هر روز، نمازی عاشورایی برپا کنیم. ح) احترام به بزرگتر و رعایت حال کوچکتراحترام به اعضای خانواده، مخصوصاً کوچکترها و دختران خانواده، حفظ شأن و مرتبت بانوان را در هیاهوی عاشورای حسینی میتوان به بهترین صورت ممکن دید. این در حالی است که در خانوادههای ما، هنوز در لحظههای خاص، برای کودکان نه تنها محلی از احترام قائل نمیشویم که حتی با برخوردهای نادرست، در نهادشان تأثیرات منفی را باقی میگذاریم. خ) سهمبندی برای ایثار، ایثارگران شناسنامهدارایثار برایمان مفهومی است که فقط در خصوص برخی از افراد، به فعل تبدیل میشود و گاهاً با نگاهی متفاوت به ایثارگران مینگریم، گویی آنها تافتهای جدا بافته هستند و ما فاقد ملزومات لازم برای رسیدن به آن بزرگوارانیم. در حالی که ایثار و فداکاری در فرهنگ عاشورایی، حد و مرزی ندارد و سن و سال مشخص و آیین و مذهب خاصی را در بر نمیگیرد. نوزاد شش ماه به آن اندازه ایثار را معنی میکند که حبیب ابن مظاهر و اولاد امام حسین (ع)، تبلوری از ایثار را به نمایش میگذارند که سایر لشکر خوبان؛ و در این میان، فقط در یک مورد رقابت دارند، آن هم تقدم بر ایثار است که این خود، نکتهای ناب به شمار میآید؛ چرا که ایثار یعنی دیگران را بر خود ارجح داشتند و درپارادوکسی زیبا، در ایثارگری، نقض این قانون، مفهوم دیگری دارد! د) کمطاقتی و گردنکشی برای خدا صبر بر مصیبت را حضرت زینب(س) به زیباترین صورت ممکن معنا بخشید. صبر یعنی آنچه از سمت خدا میآید، آنقدر زیبا باشد و چشم نواز است که جای هیچ بحثی را باقی نمیگذارد. اما متأسفانه ما با وجود اسوههای حسنهای چون زینب کبری (س) در بیشتر مواقع، برای خدا جای بندگی، گردنکشی میکنیم و حتی در عبادت و خواستن حاجت، رعایت ادب را نگه نمیداریم.
م) کاروان حسینی، نخستین مدرسان روضهخوان و مرثیه ساز واقعه عاشورازینب (سلامالله) در کنار صبر، روایتگری را به احسنترین صورت ممکن به ما آموخت تا بدانیم در یادآوری و مرور واقعه عاشورا و واقعههای برگرفته از فرهنگ عاشورایی، چگونه عمل کنیم و چگونه قهرمانان عرصه دفاع از حق را معرفی کنیم؛ کاری که مداحان و ذاکرین اهل بیت باید بیاموزند. ن) فرهنگ نامه عاشورا، صفحات پایانی نداردو از فرهنگ عاشورا هر چه بگوییم کم است و هر چه بنگاریم باز کلمات قاصرند؛ به هر حال امام حسین (ع) اسوه کامل و الگوهای همهجانبه برای زندگی فردی، اجتماعی و روشهای اخلاقی، عبادی-سیاسی امت اسلامی است و در این زمانه که نیاز به بازسازی ایمانی و فرهنگی داریم، توجه به ابعاد مختلف وجودی این امام همام، ضروری به نظر میرسد. اگر به جایی برسیم که چون امام سوم شیعیان، زندگی کردنمان برای رضای خدا باشد، میتوانیم بگوییم که خواست پیر فرزانه انقلاب را در زنده نگه داشتن اسلام با محرم و صفر، برآورده کردهایم؛ چرا که سبک زندگی عاشورایی، الگو و معیاری برای رسیدن به سبک زندگی اسلامی است. [ یکشنبه 92/8/26 ] [ 7:35 صبح ] [ mohsen ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |